راهاندازی یک استارتآپ در حال حاضر آسانتر از هر زمان دیگری است. با این حال، ساختن یک برند ماندگار، حتی برای باهوش ترین بنیانگذاران نیز یک راز باقی مانده است. یک برند تاثیرگذار و قابل تشخیص شاید با ارزش ترین دارایی فکری یک شرکت باشد. و هر برند قوی با یک استراتژی شروع می شود.
بوم استراتژی برند:
فراتر از نکات و ترفندهای پرمعنا به شما آموزش می دهد و در عوض تکنیک های کامل و عملی را برای شروع سریع فرآیند ایجاد استراتژی به شما ارائه می دهد. نویسنده پاتریک وودز سؤالات اساسی را تقطیر می کند تا استراتژی شما را به ابزار انقلابی تک صفحه ای که به عنوان بوم استراتژی برند معروف است هدایت کند. این کتاب شما را از طریق هر یک از سوالات ساده و در عین حال قابل تامل ابزار برای توسعه استراتژی خود، از جمله در نظر گرفتن بینش مخاطب، ارزیابی مزایا، ایجاد یک بیانیه موقعیتیابی و شناسایی پیامهای کلیدی، راهنمایی میکند. در طول مسیر، مطالعات موردی دنیای واقعی را کاوش خواهید کرد و یک نقشه پیام ایجاد میکنید که تضمین میکند سازمان شما پیامی ثابت، واضح و معتبر را به مخاطبان هدف شما ارسال میکند.
مهم نیست که در کجای فرآیند ایجاد کسب و کار هستید، بوم استراتژی برند ابزاری است که برای ایجاد یک نام تجاری از ابتدا نیاز دارید و می توانید آن را با اشتیاق و به طور موثر در زمان واقعی پیاده سازی کنید. این کتاب برای اعضای تیم در شرکتهایی با هر اندازه و مراحلی ارزش ارائه میکند و برای هر سطحی از حرفهای که میخواهد اهداف کارآفرینی خود را آغاز کند مناسب است. برندی که امروز ایجاد میشود باید برای همه احتمالات فردا ساخته شود، و بوم استراتژی برند کتابی است که در کنار خود میخواهید.
آنچه شما در این دوره خواهید آموخت:
-
تفاوت های کلیدی بین استراتژی و اجرا را بررسی کنید
-
بدانید که چگونه می توانید از بدهی برند جلوگیری کنید
-
پیامهای معنادار را با ویژگیها مزایا ایجاد کنید
-
یک بیانیه موقعیت یابی ایجاد کنید که از رقبا متمایز باشد و بازاریابی شما را الهام بخشد.
نحوه ی برگزاری:
(یادگیری ترکیبی) حضوری و مجازی
- همراه با ارائه گواهینامه مورد تائید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
- با ترجمه رسمی دادگستری
- به همراه گواهینامه معتبر از موسسه فونیکس (مدرسه کسب و کار لوکس لندن)
- (این گواهینامه در صورت در خواست دانش پذیران اعطا می گردد و جداگانه محاسبه می شود)
استارتآپها با سرعت نور حرکت میکنند و زمان رسیدن به بازار بسیار مهم است.
به گفته نویسنده استیو بلنک، معروف به پدر کارآفرینی مدرن، «بنیانگذار استارتآپ مقیاسپذیر فقط نمیخواهد رئیس خودش باشد. او می خواهد جهان هستی را تصاحب کند. از روز اول قصد او این است که استارتاپ خود را به یک شرکت بزرگ و مخل تبدیل کند.”
کارآفرینانی که در راه اندازی استارتاپ های خود غرق شده اند، معمولاً بازاریابی را به وضعیت «زمانی که من آماده هستم و توانایی انجام آن را دارم» تنزل می دهند.
اما یک مشکل وجود دارد:
تا زمانی که بازاریابی در دیانای فرهنگ استارتآپ شما ادغام نشود، هرگز پولی برای صرف آن وجود نخواهد داشت.
سوالی که بنیانگذاران استارتآپ ها باید بپرسند این نیست که “چه زمانی برای بازاریابی آماده خواهیم شد؟” اما این سوال مهم را باید داشته باشید:
“حالا چه باید کرد؟
وقتی که برای توسعه کسب و کار خود آماده هستیم؟”
برای استارتآپها، تبلیغات، بیلبوردها، ایستگاههای اتوبوس و دیگر موقعیت های بازاریابی سنتی نه تنها گران هستند، بلکه کارایی هم ندارند. دلیلش این است که استارت آپ ها سابقه اثبات شده ای برای توسعه ندارند و بیشتر آنها هنوز در تلاشند تا بفهمند که هستند و چگونه برای برند شدن باید برنامه ریزی کنند. سخت است که بتوانید چیزی را بفروشید که خودتان در مورد آن هنوز مسلط نیستید.
استارتآپها باید از همان ابتدا ارزش پیشنهادی خود را روشن کنند، چراکه اغلب اوقات، «بعدا» قطعا دیر است. برای مقیاسبندی سریع، آنها باید بفهمند که چه چیزی باعث میشود که پذیرندگان اولیه محصولشان را بخرند، بهجای اینکه به چیزی که از قبل دارند بچسبند. استیو جابز استارت آپ خود را بر اساس یک وعده برند واضح و به یاد ماندنی ساخته است:
متفاوت فکر کن.
این شعار که توسط شرکت تبلیغاتی TBWA/Chiat/Day در سال 1997 ایجاد شد، به شعاری برای چرخش اپل تبدیل شد. پس از بیست سال بعد، اپل به این وعده وفادار می ماند. به جای تمرکز بر نحوه عملکرد مک بوک پرو (2006) یا آی پد (2010)، آنها به ما امکاناتی را نشان می دهند که می توانیم با این فناوری انجام دهیم. آنها هنوز به ما جرات می دهند که متفاوت فکر کنیم. این یکی از دلایلی است که اپل به محبوبیت خلاقان در سراسر جهان تبدیل شده است.
بنیانگذاران استارت آپ ها
شما فیل هستید یا تمساح؟ چرا، اجازه نمی دهید تا با آن روبرو شوید: اگر تمساح هستید، پس چرا به جای ایجاد تالاب، درختچه و علفزار می کارید؟ اغلب، بنیانگذاران انتظار دارند بازاریابی یک قرص جادویی باشد که پیامهای مبهم و فقدان یک پیشنهاد ارزشمند واضح را ایجاد میکند. با این حال، آنها حتی هرگز سوالات اساسی را از خود نمی پرسند.
چه تفاوتی با رقبایمان داریم؟
آیا ما در مورد مشتری هدف ایده آل خود شفاف هستیم و مهمتر از آن، آیا می دانیم چه چیزی برای آنها مهم است؟
اگر نمی دانیم، برای فهمیدن چه باید کرد؟
اگر نمی توانید به این سؤالات پاسخ دهید، بازاریابی به هیچ وجه به شما کمک نمی کند تا فروش را افزایش دهید. این “حلقه بسته” دقیقا بازاریابی است. اگر انتظار دارید با این وضعی که پیش رویتان است بازاریابی کاری برایتان بکند قطعا بدانید که شکست خواهید خورد، به دنبال پاسخ نباشید. چرا که شما به همین کار ادامه می دهید و قطعا در بازاریابی شکست خواهید خورد.
با بازاریابی سنتی، هدف رشد یک کسبوکار مشخص است، اما بازاریابی ناب و نوین به استارتآپها کمک میکند تا بفهمند که چه کسی بهعنوان یک برند هستند و سعی دارند با چه کسانی ارتباط برقرار کنند (مشتریان ایدهآل). بازاریابی ناب و نوین، حدس و گمان را از بازاریابی در آن سال مهم اول حذف می کند تا استارتاپ شما بتواند با مشتری مناسب، آگاهی از برند را سریعتر ایجاد کند و درست مانند بازاریابی سنتی، این یک فرآیند با معیارهای واضح است تا بنیانگذاران بدانند که چه زمانی اهدافشان برآورده شده است.
شانس موفقیت راه اندازی
فقط بیش از ۵۰۰۰۰۰ شرکت هر ماه در ایالاتمتحده راهاندازی میشوند. هشت نفر از هر ده نفر در پنج سال اول شکست خواهند خورد.
سه عامل کلیدی این روند هشداردهنده را توضیح میدهند.
- هیچ نیازی به بازاری برای آنچه آنها ارائه میدهند وجود ندارد.
- دلیل دیگر؟ شرکتهای نوپا پول نقد خود را از دست میدهند
- و تیم مناسبی ندارند.
اگر میخواهید شروع به کار کنید تا بر این مشکلات غلبه کنید، باید زمان کافی برای تحقیق در بازار خود، شناسایی و تایید مدل درآمد خود و توسعه یک استراتژی مناسب برای رسیدن به مشتریان خود داشته باشید.
به یاد داشته باشید که محصولات مصرفی گرانقیمتترین و زمانبرترین محصولات برای راهاندازی هستند، زیرا بازاریابی شما باید بسیاری از کانالهای رسانهای را پوشش دهد تا توجه مشتری را جلب کند. چیزی که شرکتهای استارت آپ نمیتوانند در نظر بگیرند این است که محصولات جدید به همان اندازه که جدید هستند شما باید اعتماد مصرف کنندگان را به سمت برندتان جلب کنید، در حالی که به آنها یاد میدهید که چرا محصول شما بهتر از چیزی است که آنها از آن استفاده میکنند. وب سایتهای ارتباط جمعی راه خوبی برای کوتاه کردن این چرخه است. اگر بتوانید به تاثیرگذاران کلیدی(اینفلوئنسرها) با ۱۰۰۰۰۰ دنبال کننده که عاشق محصول شما هستند، نفوذ کنید، آنها میتوانند به شما کمک کنند تا برند خود را مطرح کنید و آگاهی از برند خود را سریعتر از آنچه که خودتان میتوانید ایجاد کنید. اما رسانههای اجتماعی میتوانند یک شمشیر دو لبه باشند. یک حرکت اشتباه و ۱۰۰۰۰۰ + مصرفکننده در مورد گفتن به همه ی اطرافیانشان در شبکه خود خجالتی نخواهند داشت.
به عنوان یک شرکت استارت آپ، ساخت تیم مناسب برای مقیاس بندی کسبوکار شما حیاتی است. اما اغلب اوقات، بنیانگذاران براساس یک مفهوم مبهم از موفقیت آینده به جای ارزشهای مشترک، گرد هم میآیند. ساخت تیم مناسب زمانی بسیار آسانتر است که بتوانید به سرعت تشخیص دهید چه کسی با ارزشهای برند شما تناسب دارد و چه زمانی این تناسب وجود ندارد. به همین دلیل است که مشخص کردن ارزش پیشنهادی برند از ابتدا بسیار مهم است.
- میدانید چه باعث شده که برندتان متفاوت باشد؟
- آیا شما یک ارزش درونی دارید که با شما رشد خواهد کرد؟
- آیا میخواهید کل یک شرکت را با آن ارزش درونی بسازید؟
نوردستروم به کارکنان خود قدرت میدهد تا هر گونه بازگشت را بپذیرند، حتی اگر کالایی باشد که نمیفروشند. دانش نوردستروم نمونههای زیادی را ارائه میدهد، مانند زمانی که در اواسط دهه ۱۹۷۰، زنجیره فروشگاه زنجیرهای یک فروشگاه تایر را در فیربنکس در آلاسکا خریداری کرد و آن را به یک فروشگاه مردانه تبدیل کرد. یک روز، یک خریدار آشفته مجموعهای از تایرها را به داخل فروشگاه آورد و درخواست بازپرداخت کرد، و بدون از دست دادن یک ضربه، فروشنده آنها را بدون رسید برداشت، هیچ سوالی پرسیده نشد، حتی اگر نوردستروم هرگز تایرها را نفروخته باشد. این چیزی است که خدمات به مشتری وقتی در قلب کسبوکار شما قرار دارد، به نظر میرسد.
تو یه بچه زشت داری؟
زمانی که تحقیق بازار خود را تمام کردید، وقت بگذارید تا بفهمید مشتری ایدهآل شما کیست، مشتری چه میخواهد و مهمتر از همه، اگر مایل به پرداخت پول برای محصول یا خدمات شما هستند. شما باید با افراد زیادی صحبت کنید تا مطمئن شوید که مشتریان مناسب را هدف قرار دادهاید و محصول شما به یک مشکل یا نقطه درد واقعی اشاره میکند. شما ممکن است متوجه شوید که افراد با کاری سر و کار پیدا کردهاند که محصول شما را منسوخ میکند، اما با دادههای اضافی، شما ممکن است تنها یک محصول قابلدوام، مقرونبهصرفه و جذاب ایجاد کنید که کار آنها را در حاله ای از ابهام باقی میگذارد. یا میتوانید از یک مشکل جدیتر که مشتری شما با آن دست و پنجه نرم میکند، چیزی که محصول شما به راحتی میتواند به آن رسیدگی کند، یاد بگیرید.
در نهایت، قبل از اینکه در راهاندازی یک محصول یا خدمات جدید سرمایهگذاری کنید، از خودتان بپرسید:
آیا افراد کافی با همان مشکل برای دوام بخشیدن به کسبوکار من وجود دارند؟
خانواده شما و ده نفر از نزدیکترین دوستان شما سهم بازار نیستند. به همین دلیل است که صحبت کردن با افرادی که نمیشناسید و کسانی که علاقه زیادی به موفقیت شما ندارند، بسیار مهم است. شما دیدگاههای بسیار بهتری به دست خواهید آورد و از تعصب تایید اجتناب خواهید کرد.
به جای راهاندازی یک محصول یا سرویس آماده بازار و جستجوی یک مشکل برای حل آن، چند صفحه از کتاب راهنمای مالک استارتاپ دکترعلیرضاعاشوری رودپشتی را بخوانید. مشخص کنید که فکر میکنید چه کسی مشتری احتمالی شما خواهد بود. یک محصول با حداقل دوام (MVP) ایجاد کنید و “از ساختمان خارج شوید” و به آنچه که آنها باید در مورد آن بگویند گوش دهید.
آماده باشید که بشنوید یک بچه زشت دارید.
نپرسید که خوششان می آید یا نه!
مهم نیست که این کار را بکنند یا نه!
سوالات سخت و بیانتها بپرسید و تمایل داشته باشید که تغییراتی ایجاد کنید. تصور نکنید که MVP شما تنها نمونه اولیهای است که خواهید ساخت. در عوض، سوال کنید چه چیزی کم است؛ اگر کار دیگری بکنند و چرا وقتی مردم کودک شما را زشت صدا میزنند، از آنها بپرسید که چه کاری میتوانید برای زیبا کردن آن انجام دهید.
(هیچ چیز اشتباهی در تغییر اگر در جهت درست باشد وجود ندارد. بهبود، تغییر کردن است، بنابراین کامل بودن، اغلب تغییر کردن است). وینسون چرچیل
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.